پديد آورنده :
پورافشار، سياوش
عنوان :
اثرات خوراندن بلوس كلسيمي بلافاصله پس از زايش بر عناصر و متابوليتهاي خون، بيمارهاي متابوليكي و بازده توليد مثل در گاوهاي شيري هلشتاين
مقطع تحصيلي :
كارشناسي ارشد
محل تحصيل :
اصفهان : دانشگاه صنعتي اصفهان
صفحه شمار :
دوازده، 41ص.: مصور، جدول، نمودار
استاد راهنما :
غلامرضا قرباني، ابراهيم قاسمي
استاد مشاور :
احمد رياسي، فرزاد هاشم زاده
توصيفگر ها :
بلوس كلسيمي , زايش , هيپوكلسيمي , بيماريهاي متابوليكي , تازه زا
استاد داور :
مسعود عليخاني، رسول كوثر
تاريخ ورود اطلاعات :
1400/11/17
تاريخ ويرايش اطلاعات :
1400/11/18
چكيده فارسي :
اين آزمايش بهمنظور بررسي اثرات خوراندن بلوس كلسيمي بلافاصله پس از زايش بر عناصر و متابوليتهاي خون، بيمارهاي متابوليكي و بازده توليدمثل در گاوهاي تازه زاي شكم سه كه در زايش قبلي دچار بيماريهاي متابوليكي شده بودند انجام شد. براي اين منظور 60 راس گاو هلشتاين شكم سه در دو دسته تقسيم شدند:1- شاهد با ركورد متوسط شير 42 كيلوگرم بدون دريافت بلوس كلسيمي و 2- بلوس كلسيمي(هر بلوس حاوي 43 گرم كلسيم) با ركورد متوسط شير 7/42 كيلوگرم (خوراندن بلوس كلسيمي زمان صفر و 12 ساعت پس از زايش). براي اين آزمايش گاوهايي انتخاب شدند كه در زايش قبلي دچار يك مشكل متابوليكي شده باشند، نمونههاي خون در مراحل مختلف از آنها اخذ شد تا فراسنجههاي مد نظر اندازه گيري شود. نتايج نشان داد كه خوراندن بلوس كلسيم به گاوها بعد از زايش بر ميزان كلسيم خون در 24 ساعت پس از زايش بين بلوس كلسيم (72/6) و شاهد (83/5) اثر معني داري داشت (005/0.(P< همچنين اين آزمايش نشان داد كه خوراندن بلوس كلسيمي بر ميزان فسفر (13/4 در مقابل 13/4) و منيزيم خون24 ساعت بعد از زايش (25/2 در مقابل 068/2) اثر معني داري نداشت. تفاوت معني داري در بروز بيماري تب شير (1/3 در مقابل1/7) و جفت ماندگي (6/8 در مقابل8) در بين تيمارها نبود. اما بلوس كلسيم باعث كاهش متريت (8/2 در مقابل12) و جابجايي شيردان شد (1/1در مقابل 2/5 ; 005/0.(P= غلظت BHBA سرم در گاوهايي كه بلوس كلسيم دريافت كرده بودند نسبت به شاهد پائين تر بود ( mmol/l633/0 در مقابل mmol/l869/0 ;001/0 P=). بروز ورم پستان تحت باليني تحت تاثير تيمارهاي آزمايشي قرار نگرفت. استفاده از بلوس كلسيمي بر تعداد تلقيح به ازاي آبستني تأثير معني داري نداشت (13/2 در مقابل4/2). گاوهايي كه بلوس كلسيمي دريافت كردند نسبت به شاهد روزهاي پايين تري تا تلقيح اول داشتند (04/71 در مقابل44/75 ;05/0 P<) شد. گاوهاي تيمار شده با بلوس كلسيمي در 40 روز اول شيردهي توليد شير بيشتري داشتند (42/49 كيلوگرم در مقابل 58/43 كيلوگرم ;05/0.(P< اما در ادامه نتايج اثر بلوس كلسيم نشان داد كه در فاصله روزهاي 40-60 شيردهي تفاوت معني داري بين عملكرد تيمارها نبود (7/55 كيلوگرم در مقابل 9/58 كيلوگرم). تفاوت معني داري بين بلوس كلسيم و شاهد به لحاظ درصد حذف قبل از 21 روز شيردهي مشاهده شد. اما براي درصد حذف كل تا 180روز شيردهي بين تيمارها تفاوت معني داري مشاهده نشد (14/24 درصد در مقابل79/13 درصد). مطالعه حال حاضر نشان داد كه خوراندن بلوس كلسيم به گاوهايي كه در زايش قبلي حداقل يك اختلال متابوليكي داشتند باعث كاهش غلظت BHBA خون، كاهش نرخ حذف، و افزايش ميزان توليد شير و بهبود بعضي از شاخصهاي توليدمثلي شد.
چكيده انگليسي :
This experiment was performed to evaluate the effects of feeding calcium bolus immediately after calving on blood elements and metabolites, metabolic diseases, and reproductive performance of fresh multiparous cows that had metabolic diseases in the previous calving. For this purpose, 60 Holstein cows, experiencing at least a metabolic disorder in the previous lactation, were selected and divided into two treatments; cows receiving no calcium bolus (control; average milk yield of 42 kg) and cows received calcium bolus (average milk yield of 42.7 kg). Each bolus containing 43 g of calcium was fed immediately after calving and 12 h post-calving. The results showed that feeding calcium bolus increased serum calcium concentration 24 h after calving (6.72 vs. 5.83 mg/dL; P <0.005). This experiment showed that feeding calcium bolus had no significant effect on blood phosphorus (4.13 vs. 4/13) and magnesium (2/25 vs. 2.068) concentrations at 24 h post-calving. There was no difference in the incidence of milk fever, retained placenta, and mastitis between treatments, but bolus feeding decreased the incidence of metritis (2.8 vs. 12) and displaced abomasum (1.1 vs. 5.2). Serum BHBA concentration was lower in cows received calcium bolus compared to control cows (0.633 vs 0.869 mmol/d; P < 0.005). Pregnancy per artificial insemination was not affected by calcium bolus feeding (2.13 vs. 2.4). Cows that received calcium bolus had lower days to first service than control treatment (71.04 vs. 75.44 d; P < 0.05). Cows that received calcium bolus produced more milk compared to control treatment (49.4 vs. 43.5 kg; P < 0.005) during the first 40 days of lactation; however, milk production was not different between treatments from day 40 to 60 of lactation (55.7 vs. 58.9 kg). The culling rate was lower in cows that received calcium bolus during the first 21 days of lactation, but it did not differ between treatments during the first 180 days of lactation (24.14 vs. 13.79). The present study showed that calcium bolus feeding to cows experiencing at least a metabolic disorder in the previous lactation improved blood calcium concentration and decreased blood BHBA concentration, decreased culling rate, and enhanced milk production and some reproduction outcomes.
استاد راهنما :
غلامرضا قرباني، ابراهيم قاسمي
استاد مشاور :
احمد رياسي، فرزاد هاشم زاده
استاد داور :
مسعود عليخاني، رسول كوثر