چكيده فارسي :
اين مطالعه با هدف بررسي اثر افزايش¬ماده¬خشك¬شير و تغيير ماده¬خشك شير در زمان¬هاي متفاوت جهت ارزيابي مصرف¬خوراك¬آغازين، عملكرد، رفتارهاي¬تغذيه¬اي، تخمير شكمبه¬اي، قابليت¬هضم موادمغذي، متابوليت¬هاي¬خوني، وضعيت¬سلامتي و رشداسكلتي گوساله¬هاي¬شيرخوار، انجام شد. در اين آزمايش از چهل¬و¬پنج¬راس گوساله¬هلشتاين(با ميانگين¬وزني1±8/39 كيلوگرم) درقالب طرح¬بلوك¬كامل¬تصادفي به¬صورت اندازه¬گيريهاي تكرارشده در زمان صورت گرفت. تيمارهاي¬آزمايشي در اين طرح شامل: 1) تغذيه روزانه 5 كيلوگرم شيركامل(5/11 درصد ماده¬خشك) به¬مدت 56 روز، 2) تغذيه 5 كيلوگرم شير با 18 درصد ماده¬خشك تا روز 38 و سپس تغذيه 5 كيلوگرم شيركامل تا روز 56 3) تغذيه 5 كيلوگرم شير با 18 درصد ماده¬خشك تا روز 56. نتايج اين پژوهش نشان داد كه مصرف¬خوراك¬آغازين در قبل از شيرگيري در گوساله¬هاي¬تيماريك به¬طور معني¬دار(05/0>p ) بيشتر از دو¬تيمار ديگر بود. افزايش¬وزن¬روزانه تحت تاثير تيمار¬آزمايشي قرارگرفته و ميزان آن در تيمارسه به¬طور معني¬داري در قبل از شيرگيري(001/0>p) با دو تيمار ديگر تفاوت داشت. وزن¬بدن در قبل از شيرگيري و كل¬دوره آزمايشي به¬طور معني¬دار(001/0>p) در تيمار¬سه بالاتر بود. بازده-غذايي تحت تاثير تيمارهاي¬آزمايشي قرارنگرفت. دربين فراسنجه¬هاي¬رشداسكلتي، دور قفسه¬سينه در روز 35 و 70 به¬طور معني¬دار(0.05>p) در تيمارسه بالاتر بود، طول¬بدن نيز در روز 35 به¬طور معني¬دار(05/0>p) در تيمارسه بالاتر بود. عرض و ارتفاع¬جدوگاه و ارتفاع¬بدن تحت تاثير تيمارهاي¬آزمايشي قرارنگرفت. در رفتارشناسي، مدت زمان خوردن¬خوراك در دوهفته قبل از شيرگيري در تيماردو به¬طور معني¬دار(05/0>p) بيشتر بود. مدت زمان ايستادن گوساله¬هايي كه در كل¬دوره شير با ماده¬خشك 18 درصد دريافت¬كردند؛ به¬طور معني¬داري(05/0>p) بيشتر از دوتيمار ديگر بود. مدت¬زمان نوشيدن-شير در گوساله تيمارسه به¬طور معني¬دار(05/0>p) از دوتيمار ديگر كمتر بود. همچنين مدت¬زمان رفتارهاي¬غير تغذيه¬اي در دوهفته قبل از شيرگيري و كل¬دوره در گوساله¬هاي تيمارسه(05/0>p) كمتر از دوتيمار ديگر مشاهده شد، رفتارهاي-نشخواركردن، استراحت¬كردن و نوشيدن¬آب تحت تاثير تيمارهاي¬آزمايشي قرارنگرفت. شاخص¬انتخاب¬خوراك و قابليت-هضم موادمغذي تحت تاثير تيمارهاي-آزمايشي قرارنگرفت. همچنين تيمارهاي¬آزمايشي بر وضعيت اسيدهاي¬چرب¬فرار مايع¬شكمبه اثري نداشتند. pH مايع¬شكمبه تنها در بعد از شيرگيري به¬طور معني¬دار (05/0>p) در تيمارسه بالاتر ديده شد و تيمارها اثري بر نيتروژن¬آمونياكي شكمبه نداشتند. از بين فراسنجه¬هاي¬سلامتي، نمره¬سرفه در قبل از شيرگيري به¬طور معني-داري(001/0>p) در تيماردو پايين¬تر از دوتيمار ديگر بود و در بعد از شيرگيري به¬طور معني¬دار(0001/0>p) در تيمارسه پايين¬تر بود. نمره¬آبريزش¬بيني در قبل و بعد از شيرگيري و كل¬دوره به¬طور معني¬دار(001/0>p) در تيمارسه پايين¬تر بود. نمره¬گوش و نمره¬مدفوع تحت تاثير تيمارهاي¬آزمايشي قرار نگرفت. در متابوليت¬هاي¬خوني وعده¬عصر ميزان¬گلوكز در تيمارسه در هر سه¬وعده¬خونگيري بالاتر از دوتيمار ديگر مشاهده شد. ميزان آلبومين به¬طور معني¬دار(001/0>p) به¬ترتيب در تيماريك، روز 56 و در تيمار سه روز 70 بيشترين مقدار بوده است. ميزان¬نيتروژن اوره¬اي¬خون و بتاهيدروكسي بوتيريك¬اسيد در روز 28 و كل¬دوره به¬طور معني¬داري(001/0>p )، (05/0 >p ) در تيمارسه كمتر از دوتيمار ديگر مشاهده شد. تيمارهاي¬آزمايشي بر روي فاكتورهاي ALT،GGT ، كل¬بيلي¬روبين و كريتينين اثر معني¬داري نداشتند، همچنين تيمارهاي¬آزمايشي برروي شمارش سلول¬هاي¬خوني در روز 70 تاثيرگذار نبودند. نتايج نشان¬داد كه كاهش¬ماده-خشك¬شير در اواسط¬دوره موجب ايجاد يك¬تنش¬مضاعف به¬گوساله شده و رشد¬مطلوب گوساله را كاهش مي¬دهد. مصرف¬شير با ماده¬خشك 18 درصد در كل¬دوره، عملكرد و سلامت¬گوساله را بهتر تضمين مي¬كند و در ادامه¬رشد، تا دوره¬شيرواري¬گوساله، عملكرد بهتري را نشان خواهد داد.
چكيده انگليسي :
This study was conducted to infer the effect of increase in dry milk matter and manipulating it on the consumption of starter, feeding behaviors, ruminal fermentation, nutrients digestibility, blood metabolites, health condition, and skeletal growth of weanling calves. This study was done on 45 Holstein calves (with average weight of 39.8kg) in randomized complete block design by frequently measuring .There were three treatments to study on including: 1) Feeding 5 kg whole milk per day in 56 days containing 11.5 percent dry matter .2) Feeding 5 kg 18 percent dry matter milk in 38 days then changing into whole milk till the end of the period.3)Feeding 5 kg 18 percent dry milk matter milk during the study . The study showed that the consumption of starter before weaning among cattle of treatment number 1 is more than the other two treatments meaningfully (p < 0.05). Daily gaining weight before weaning was affected by the experiment and it was more in treatment number 3 than treatments 1 and 2 significantly (p< 0.001). The feed efficiency was not affected by the experiment. Health parameters like the growth of heart girth was higher in treatment 3 than the other two in day 35 and 70 in a meaningful way (p < 0.05). Length of body in day 35 was longer in treatment 3. Height and width of hips and the height of body were not affected by the experiment. In studying the behavior of cattle, the length of eating starter time in two weeks before weaning in treatment 2 was more than other treatments (p <0.05). The length of standing time and consuming milk time in treatment 3 was more than and less than other two treatments, respectively, in a significant way (p < 0.05). Furthermore, the observation showed the time of non-nutritional behaviors in two weeks before weaning and during the time of study among cattle in treatment 3 is lesser than other two treatments (p<0.05). Ruminating behavior, sitting without rumination and water drinking were not affected by the experiment. Also, analyses of sorting starter and ingesting nutrient ability did not change. The study did not influence the amount of volatile fatty acid of rumen fluid. The pH of rumen fluid in treatment 3 changed only after weaning and was higher significantly (p < 0.05). Ammonia Nitrogen was not affected by the experiment too. Cough score of health parameters was clearly lower in treatment 2 (p<0.001) in comparison to other treatments and after weaning, it was treatment 3 with lower score (p<0.001). Ear and fecal score did not change meaningfully. In the blood metabolites of evenings, the amount of glucose in treatment three in all three times of blood drawing was higher than other two treatments. Treatment 1 and 2 had the highest amount of Albumin in days 56 and 70, respectively in a way that was meaningful (p<0.001). The amount of blood urine nitrogen and beta hydroxy butyric acid was lower in treatment 3 than other two treatments in day 28 and during the study, significantly (p<0.001) and (p<0.005). ALT, GGT, total bilirubin and creatinine did not alter in the time of research. At last, treatments did not show any changes in blood cell count in day 70. In conclusion, lowering the amount of dry milk matter in the middle of the study timeline put stress on calves and affect expected growth of them. Consuming milk with 18 percent dry milk matter during the period guarantees calves health and their efficiency.