توصيفگر ها :
ميراگر اصطكاكي مجهز به تاندونهاي پليمرمسلح شده با فيبربازالت , OpenSees , جابهجايي نسبي ميان طبقهاي , جابهجايي نسبي پسماند , تئوري تغييرشكل يكنواخت
چكيده فارسي :
براي كاهش خسارتهاي مادي، كاهش هزينههاي تعمير، نگهداري و بازسازي پس رخداد زلزله در طول دهههاي اخير استفاده از دستگاههاي مستهلك كننده انرژي، به علت مزاياي زياد مورد استقبال قرارگرفته است؛ اما استفاده از اكثر آنها اغلب سبب تغييرشكلهاي پسماند دائمي بزرگ پس از زلزله ميشود. در اين مطالعه ميراگر هيبريدي موضوع مطالعه بوده است كه نقش همزمان مستهلك كننده انرژي همراه با كاهش تغييرشكلهاي پسماند را داشته است. ميراگر پيشنهادي در نرمافزار OpenSees مدلسازي و نتايج تحليلهاي عددي با نتايج آزمايشگاهي صحت سنجي شده است. به كمك تحليل غيرخطي تاريخچه زماني، سازههاي 4، 8 و12 طبقه مجهز به اين نوع ميراگر ارزيابي لرزهاي شدهاند. نتايج تحليلهاي انجام شده نشان داده است كه با افزايش تعداد بولت و تاندون به ترتيب تغيير شكل نسبي پسماند و جابهجايي نسبي ميان طبقهاي به طور چشمگيري كاهش مييابد و همين امر موجب كاهش خرابي المانهاي سازهاي و غير سازهاي و در نتيجه كاهش خسارات جاني و مالي ميگردد. ميراگر مورد مطالعه توانسته در طبقات مقادير مجاز دريفت و جابهجايي پسماند را به مقادير مجاز مورد تاييد آييننامه محدود نمايد و مقادير تغييرشكلهاي پسماند بزرگ را به حداقل برساند. براي طراحي بهينه سازههاي مجهز به اين ميراگر، از تئوري يكنواختسازي تغييرشكلها استفاده شد. نتايج حاصل از تئوري تغييرشكل يكنواخت نشان داد كه با تغيير مقادير بولت و تاندون در طبقات ميتوان نحوه تغييرات دريفت و جابهجايي پسماند سازه را در ارتفاع به حالت مجاز آييننامه وبه تغييرشكل يكنواخت نزديكتر كرد، وبه طرحي رسيد كه در حالي كه مقدار كمتر بولت و تاندون نسبت به حالت توزيع يكنواخت، به كار رفته است، مقادير حداكثر دريفت طبقات و تغييرشكلهاي پسماند به مقادير مجاز آييننامه محدود شده باشد. كاهش مقدار بولت در سازههاي 4، 8 و 12 طبقه به ترتيب تا 43، 10، و 71 درصد بوده است. همچنين كاهش مقدار تاندون در سازههاي 4، 8 و 12 طبقه به ترتيب تا 28، 10، و 14 درصد بوده است.
چكيده انگليسي :
In order to reduce material damages, reduce the costs of repair, maintenance and reconstruction after an earthquake during the last decades, the use of energy-consuming devices has been welcomed due to its many benefits; But the use of most of them often causes large permanent residual deformations after the earthquake. In this study, the hybrid damper has been the subject of study, which has the simultaneous role of consuming energy along with reducing residual deformations. The proposed damper has been modeled in OpenSees software and the results of numerical analyzes have been validated with laboratory results. With the help of nonlinear time history analysis, 4, 8, and 12-story structures equipped with this type of damper have been seismically evaluated. The results of the analyzes have shown that with the increase in the number of bolts and tendons, respectively, the relative deformation of the residual and the relative displacement between the floors will decrease significantly, and this will reduce the failure of structural and non-structural elements and, as a result, reduce the loss of life and property. The damper under study has been able to limit the allowed amounts of drift and transfer of waste in the floors to the allowed values approved by the regulations and to minimize the amount of large waste deformations. For the optimal design of structures equipped with this damper, the theory of uniformity of deformations was used. The results of the theory of uniform deformation showed that by changing the amount of bolts and tendons in the floors, it is possible to bring the variation of the drift and displacement of the structure's residuals closer to the permissible state of the regulations and uniform deformation, and reached a design that, while the lower amount of bolts and tendons Compared to the case of uniform distribution, it has been used, the values of maximum floor drift and residual deformations are limited to the allowed values of the regulations. The amount of bolts in 4, 8, and 12-story structures has been reduced by 43, 10, and 71 percent, respectively. Also, the amount of tendons in 4, 8, and 12-story structures has been reduced by 28, 10, and 14 percent, respectively.