شماره مدرك :
19353
شماره راهنما :
16754
پديد آورنده :
احمدي دستجردي، بتول
عنوان :

تحليل منطقه اي منحنيهاي تداوم جريان در حوضه كارون شمالي

مقطع تحصيلي :
كارشناسي ارشد
گرايش تحصيلي :
آبخيزداري
محل تحصيل :
اصفهان : دانشگاه صنعتي اصفهان
سال دفاع :
1402
صفحه شمار :
چهارده، 145ص چهارده، 145 ص: مصور، جدول، نمودار
توصيفگر ها :
حوضه آبخيز , تجزيه و تحليل عاملي , مدلسازي،پيش بيني جريان آب , منحني تداوم جريان
تاريخ ورود اطلاعات :
1403/01/26
كتابنامه :
كتابنامه
رشته تحصيلي :
آبخيزداري
دانشكده :
مهندسي منابع طبيعي
تاريخ ويرايش اطلاعات :
1403/01/26
كد ايرانداك :
23029217
چكيده فارسي :
برآورد جريان روزانه در حوضههاي آبخيز براي بعضي پروژههاي منابع آب نظير طرحهاي برقابي، طراحي سيستمهاي آبياري، مديريت آلودگي رودخانهها، رسوبگذاري مخازن و فرسايش مورد نياز است. اما به دليل نبود چنين اطلاعات در برخي حوضهها اصطلاحاً حوضههاي فاقد آمار همچنان چالش اساسي براي جامعه هيدرولوژيكي است. در اين راستا هيدرولوژيستها به اين چالش با گسترش ابزارهاي مختلف از جمله منطقه اي كردن مطالعات پاسخ داده اند. در اين تحقيق نيز، روابط رگرسيوني به منظور ترسيم منحنيهاي تداوم جريان براي زيرحوضههاي فاقد آمار به روش پارامتريك توسعه و مورد ارزيابي قرار گرفت. براي اين منظور 13 ايستگاه هيدرومتري مناسب از نظر پراكنش جغرافيايي، طول دورۀ آماري مناسب و تنوع مساحت كه شامل ارمند، (گدار كبك) تگرگ آب، بهشتآباد، پلكرهبس، تنگدركشوركش ، بارز، دزكآباد، سولگان، كوه سوخته، گردبيشه، تنگزردآلو، زرين درخت و مرغك در حوزۀ آبخيز كارون شمالي انتخاب و آمارهاي ناقص بازسازي شد. پس از ترسيم منحني هاي تداوم جريان تمامي زيرحوضه ها مقادير دبي هاي شاخص (Q5،Q10،Q20،Q25،Q50،Q70،Q75،Q80،Q90،Q95) از اين منحني ها استخراج گرديد. در مرحلۀ بعد متغيرهاي فيزيوگرافي، اقليمي و كاربري اراضي( سطح(A)، محيط(P)، ارتفاع متوسط حوضه(hm)، شيب متوسط حوضه(wsa)، شيب آبراهة اصلي(rs)، زمان تمركز(tc)، طول آبراهة اصلي(rl)، ضريب ميلر (mc)، ضريب گراوليوس(gc)، طول و عرض مستطيل معادل(i,l)، قطر دايرة معادل(cd) و متوسط بارش سالانه (pay)) به عنوان عوامل مؤثر در دبي جريان جمع‌آوري گرديد سپس بين اين مقادير و مقادير دبي هاي شاخص منحني تداوم جريان تجزيه و تحليل رگرسيون چند متغيره ، با حضور كليه متغيرها و با حضور عوامل منتخب بر اساس تحليل عاملي(يك بار با سه عامل و يك بار هم با پنج عامل) صورت پذيرفت. در مرحله بعد جهت اطمينان از همگني حوزههاي آبخيز كارون شمالي با استفاده از روش تحليل خوشهاي اقدام به اين بررسي گرديد. نتايج نشان داد كه چهار حوضه بهشتآباد، بارز،كوه سوخته، مرغك، از حوضههاي منتخب غيرهمگن بوده و نه حوزه شامل حوضههاي ارمند، (گدار كبك)تگرگ آب، پلكرهبس، دزكآباد، سولگان، گردبيشه، تنگزردآلو، زرين درخت، تنگدركشوركش به عنوان يك منطقه همگن تشخيص داده شدهاند و سپس مراحل قبلي دوباره با9 ايستگاه باقيمانده انجام گرديد. براي ارزيابي بهترين مدل رگرسيوني از آماره هايي مانند RMSE، R2 و NS استفاده شد. نتايج حاصل نشان داد بهترين مدل، مدل حاصل از تمامي متغيرها و نه ايستگاه همگن حاصل از تحليل خوشه اي و مدل استفاده از لگاريتم متغيرها و ايستگاههاي همگن در مرتبه بعدي بود. مدل استفاده از همهي متغيرها و تمامي ايستگاه ها نيز دربرخي موارد بهترين عملكرد را نشان داد و مدل استفاده از سه عامل با بيشترين خطا كمترين عملكرد را از خود نشان داد. در بهترين روشها، شيب متوسط حوزه (was) و بارش متوسط ساليانه (pay)بيشترين تاثير مثبت و ضريب گراوليوس (gc) بيشترين تاثير منفي را در مدلها داشتند. در تحليل روابط رگرسيوني، ورود متغيرها به روش Enter عملكرد بهتري را از خود نشان داد.
چكيده انگليسي :
Estimating daily streamflow in watersheds is essential for various water resource projects, such as hydropower schemes, irrigation system design, river pollution management, reservoir sedimentation, and erosion control. However, the lack of such information in some basins, referred to as basins without statistics, remains a fundamental challenge for the hydrological community. In response to this challenge, hydrologists have addressed it by expanding various tools, including regionalization of studies. In this research, regression relationships were developed to plot flow duration curves for sub-basins without statistics using a parametric approach. For this purpose, 13 suitable hydrometric stations were selected in the northern Karun basin, considering geographic dispersion, appropriate statistical period length, and area diversity (including Armand, Gedar Kebak, Tagarg Ab, Beheshtabad, Pol Kereh Bas, Tang Darkesh Varkesh, Barz, Dezk Abad, Soolgan, Kooh Sokhte, Gerd Bish, Tang Zardalu, Zarin Darakht, and Morghak). Subsequently, incomplete statistics were reconstructed. After drawing flow duration curves for all sub-basins, flow values of index discharges (Q5, Q10, Q20, Q25, Q50, Q70, Q75, Q80, Q90, Q95) were extracted from these curves. In the next stage, physiographic, climatic, and land use variables (area (A), perimeter (P), average basin height (hm), average basin slope (wsa), main channel slope (rs), concentration time (tc), main channel length (rl), Miller coefficient (mc), Gravelius coefficient (gc), equivalent rectangle length and width (i, l), equivalent circle diameter (cd), and annual average precipitation (pay)) were collected as influential factors in streamflow. Then, multiple-variable regression analysis was performed on the relationship between these values and the index discharge values using both all variables and selected factors based on factor analysis (once with three factors and once with five factors). In the next step, to ensure the homogeneity of the northern Karun basin watersheds, a cluster analysis method was used for this investigation. The results showed that four basins, Beheshtabad, Barz, Kooh Sokhte, and Morghak, were non-homogeneous selected basins, while nine basins, including Armand, Gedar Kebak, Tagarg Ab, Pol Kereh Bas, Dezk Abad, Soolgan, Gerd Bish, Tang Zardalu, and Zarin Darakht, were identified as a homogeneous region. The previous steps were then repeated with the remaining 9 stations. To eva‎luate the best regression model, statistical measures such as RMSE, R2, and NS were used. The results indicated that the best model was the one obtained from all variables and non-homogeneous stations according to cluster analysis. Additionally, the model using logarithm of variables and homogeneous stations performed well. The model using all variables and all stations also showed the best performance in some cases, and the model using three factors exhibited the least performance error. In the best methods, the average basin slope (ws) and annual average precipitation (pay) had the most positive impact, while the Gravelius coefficient (gc) had the most negative impact on the models. In regression relationship analysis, entering variables using the Enter method showed better performance.
استاد راهنما :
سعيد سلطاني كوپائي
استاد مشاور :
رضا مدرس
استاد داور :
سعيد پورمنافي , مصطفي تركش اصفهاني
لينک به اين مدرک :

بازگشت