توصيفگر ها :
گوسالههاي شيري هلشتاين , كاه گندم , رطوبت , انتخاب آزاد , خوراك آغازين
چكيده فارسي :
به منظور بررسي افزودن رطوبت به شيوههاي مختلف به خوراك آغازين و بخش علوفهاي و تاثير آن بر عملكرد، فراسنجههاي شكمبهاي، متابوليتهاي خوني و سلامتگوسالههاي شيرخوار هلشتاين، آزمايشي با استفاده از 64 راس گوسالهي هلشتاين (32 راس ماده و 32 راس نر) با ميانگين وزني (3/5±3/40) كيلوگرم، انجام شد. اين آزمايش در قالب طرح كاملا تصادفي انجام شد. تيمارهاي اين آزمايش شامل تغذيهي جداگانهي كاه مرطوب و خوراك آغازين خشك، تغذيهي خوراك مخلوط خشك (7 درصدكاه خشك و 93 درصد خوراك آغازين خشك)، تغذيهي خوراك مخلوط داراي علوفهي مرطوب (7 درصد كاه مرطوب و 93 درصد خوراك آغازين خشك)، تغذيهي خوراك مخلوط مرطوب (7 درصد كاه و 93 درصد خوراك آغازين مرطوب) بودند. گوسالهها در 8 روزگي وارد طرح شدند و در 74 روزگي از شيرگرفته شدند. مصرف خوراك گوسالهها هر روز و وزن گوسالهها هر 14 روز اندازهگيري شد. روش و مقدار ارائه شير در همهي تيمارها يكسان بود. بررسيها نشان داد كه مصرف استارتر در تيمارتغذيهي علوفهي مرطوب بادسترسي جداگانه (SF) و تيمار خشك مخلوط(DD) نسبت به بقيه تيمارها در كل دوره بيشتر بود (01/0≥P). وزن گوسالهها در كل دورهي آزمايش، در تيمارDD و SF از تيمارهاي ديگر بالاتر بود (05/0>P)، ولي وزن از شيرگيري و وزن نهايي تحت تاثير قرار نگرفت. ضريب تبديل خوراك معنيدار نشد. ارتفاع بدن در دوره قبل ازشيرگيري تمايل به معنيداري داشت (09/0=P) و در دورهي بعد از شيرگيري در تيمارDD بيشتراز بقيهي تيمارها بود (05/0≥P). عرض پين در زمان از شيرگيري در تيمار SF بيشتر از بقيهي تيمارها بود (05/0>P). غلظت استات در تيمار مخلوط مرطوب (WD) و تيمار مخلوط داراي علوفهي مرطوب (WF) نسبت به ساير تيمارها بيشتر بود(05/0>P). همچنين ميزان pH شكمبه نيز در تيمار WD نسبت به بقيه تيمارها بيشتر بود (01/0P≤). گوسالههاي تيمار WD زمان بيشتري نسبت به بقيهي تيمارها صرف خوابيدن كردند (01/0P≤). زمان مصرف خوراك در تيمار SF وWF نسبت به ساير تيمارها بيشتر بود (01/0P≤). رفتار نشخوار به صورت خوابيده در تيمارWF نسبت به ساير تيمارها تمايل به افزايش نشان داد (09/0=P). تيمار SF و DDزمان بيشتري را صرف رفتارهاي غيرتغذيهاي كردند (01/0P≤). انتخاب خوراك توسط گوسالههاي تيمارDD در هر سه دورهي قبل، بعد ازشيرگيري و كل دوره براي ذرات باقي مانده در الك 75/4، 36/2 ميليمتري و تيمار WD براي ذرات باقي مانده در الك 6/0ميلي متري و سيني صورت گرفت (05/0>P). گوارشپذيري NDF معنيدار شد (01/0P≤) و گوارشپذيري NDF در تيمار WD، از بقيهي تيمارها بيشتر بود. غلظت بتاهيدوركسي بوتيرات در تيمار SFو DD بيشتر از بقيهي تيمارها بود (05/0>P). غلظت ALT در تيمار WDدر آخر دوره بيشتر بود (05/0>P). در رابطه با شاخصهاي سلامت نتايج نشان داد، نمرهي مدفوع در گوسالههاي تيمارWD در كل دوره بيشتر از بقيهي تيمارها بود (01/0P≤). لذا يافتههاي آزمايش حاضر بيانگر آن است كه اضافه نمودن آب به كاه گندم و رساندن رطوبت آن به 25 درصد و در اختيار قرار دادن آن با دسترسي جداگانه و همچنين تيمار مخلوط خشك در فصول سرد ميتواند سبب بهبود شاخصهاي سلامت عمومي، تخمير و سلامت شكمبه و در نهايت بهبود صفات عملكردي در گوسالههاي شيري هلشتاين شود.
چكيده انگليسي :
To investigate the effects of different methods of adding moisture to starter feed and forage on performance, ruminal parameters, blood metabolites, and health of nursing Holstein calves, an experiment was conducted using 64 calves (32 females and 32 males), with an average weight of 40.3 ± 5.3 kg. The experiment was conducted using a completely randomized design, with four treatments: feeding wet straw and dry starter feed separately (SF), feeding dry mixed diet (7% dry straw and 93% dry starter feed, DD), feeding mixed diet with wet forage (7% wet straw and 93% dry starter feed, WF), and feeding wet mixed diet (7% straw and 93% wet starter feed, WD). The calves were enrolled in the experiment at 8 days old and were weaned at 74 days old. Starter feed consumption was measured daily, and calf weights were measured every 14 days. Milk was provided to the calves in all treatments using the same method and quantity. The results showed that starter feed consumption in SF and DD was higher than in the other treatments throughout the entire period (P≤0.01). Calves fed DD and SF treatments had higher weights than others during the pre-weaning period (P<0.05), although there was no significant difference in weaning or final weights. The feed conversion coefficient was not significant between treatments. Pre-weaning (P=0.09) and post-weaning (P≤ 0.05) body height were higher in the DD than in the other treatments. Pin width at weaning was significantly greater in the SF than in others (P<0.05). Rumen pH was significantly higher in the WD compared to the other calves (P≤0.01). Calves fed WD spent significantly more time sleeping than those in the other groups (P≤0.01). The time spent feeding was higher in the SF and WF treatments (P≤0.01). The ruminating behavior while lying down in the WF treatment tended to be higher than in the others (P=0.09). The SF and DD treatments spent more time on non-feeding behaviors (P≤0.01). The selection of feed particles by calves in the DD treatment in all three periods (before and after weaning, and the whole period) favored those remaining on the 4.75 mm, 2.36 mm sieves, and the pan, while in the WD treatment, those remaining on the 0.6 mm sieve and the pan were preferred (P<0.05). The highest NDF digestibility was observed (P≤0.01) in the WD treatment. Beta-hydroxybutyrate concentration was significantly higher in the SF and DD treatments compared to the other treatments (P<0.05). ALT (alanine transaminase) concentration was also higher in the WD calves at the end of the experimental period (P<0.05). In terms of health indicators, the stool score in WD calves was higher than that of the others (P≤0.01). The findings of this experiment suggest that adding water to wheat straw and increasing its moisture content to 25%, then making it available separately, and/or feeding a dry mixed diet in cold seasons can improve general health indicators, fermentation, rumen health, and ultimately functional traits in Holstein dairy calves. These results provide valuable insights for optimizing feeding strategies in dairy calves during cold seasons.