پديد آورنده :
احمدي زغن آباد، مهدي
عنوان :
مسئلهي زمانبندي زنجيرهي ارزش
مقطع تحصيلي :
كارشناسي ارشد
محل تحصيل :
اصفهان : دانشگاه صنعتي اصفهان
صفحه شمار :
ده، 84ص.:مصور، جدول، نمودار
توصيفگر ها :
شبكه توليد , زنجيره تامين , زنجيره ارزش , زمانبندي , مدلسازي رياضي
تاريخ ورود اطلاعات :
1404/09/01
دانشكده :
مهندسي حمل و نقل
تاريخ ويرايش اطلاعات :
1404/09/02
چكيده فارسي :
يك شبكه توليد شامل گرههايي از تأمينكنندگان، توليدكنندگان و ساير بنگاههاي اقتصادي است كه يك اكوسيستم اقتصادي و اجتماعي را تشكيل ميدهد. اين اكوسيستم دو هدف اصلي يعني تأمين سودآوري اعضاي اكوسيستم و تأمين نياز مشتريان نهايي را دنبال ميكند. به طور سنتي بهمنظور تحقق اهداف شبكه توليد، عوامل مختلف، در چارچوبي به نام زنجيرهي تأمين با يكديگر تعامل و فعاليت ميكردهاند. در سالهاي اخير باتوجهبه افزايش رقابت و جهانيشدن بازارهاي مدرن، پارادايم زنجيرهي تأمين با چالشهاي كليدي در برآورد ساختن دو هدف اصلي شبكه توليد يعني تأمين نيازهاي مشتريان و سودآوري مواجه بوده است. مطالعات نشان ميدهد دو شاخص عملكردي زنجيرهي تأمين يعني كارايي و پاسخگويي يك بده - بستان ذاتي با يكديگر دارند. باتوجهبه چالشهاي پارادايم زنجيرهي تأمين در بازار رقابتي امروز، براي برآوردن انتظارات روزافزون مشتريان و شكستن بدهبستان بين كارايي و پاسخگويي، محققان پارادايمي تحت عنوان «زنجيرهي ارزش» را براي توصيف تعاملات بين عوامل شبكه توليد پيشنهاد كردهاند. رمز موفقيت زنجيرهي ارزش در شكستن بدهبستان بين كارايي و پاسخگويي، در گرو اضافهشدن شاخص عملكردي جديدي با نام اثربخشي است. جهت افزايش اثربخشي، فعاليتهايي تحت عنوان ارتقاي زنجيرهي ارزش صورت ميپذيرد كه وظيفه آنها شناسايي نيازهاي واقعي مشتريان و توسعه محصولات بر اساس اين نيازها است. بر اساس ضرورت تغيير پارادايم از زنجيرهي تأمين به زنجيرهي ارزش، هدف از اين مطالعه مفهومسازي يك جريان پژوهشي جديد در ادبيات موضوع شبكههاي توليد با نام «مسئلهي زمانبندي زنجيرهي ارزش» است. اين جريان پژوهشي بر اساس پارادايم زنجيرهي ارزش، صورتبندي جديدي از تصميمهاي عملياتي شبكههاي توليد و بهصورت خاص تصميمهاي زمانبندي موجود در اين شبكهها ارائه ميكند. اين پژوهش نشان ميدهد كه تغيير پارادايم از زنجيرهي تأمين به زنجيرهي ارزش ميتواند بدهبستان بين كارايي و پاسخگويي را بشكند و باعث بهبود همزمان اين شاخصها شود. بهمنظور مطالعهٔ زنجيرههاي ارزش شركت فولاد مباركه اصفهان يك مثال واقعي با استفاده از دادههاي شركت فولاد مباركه حل و نتايج آن گزارش شده است.
چكيده انگليسي :
A production network consists of nodes including suppliers, manufacturers, and other economic entities that together form an economic and social ecosystem. This ecosystem pursues two main objectives: ensuring the profitability of its members and meeting the needs of end customers. Traditionally, in order to achieve the goals of the production network, various actors have interacted and operated within a framework known as the supply chain. In recent years, due to increasing competition and the globalization of modern markets, the supply chain paradigm has faced key challenges in fulfilling the two primary goals of the production network—customer satisfaction and profitability. Studies show that the two performance indicators of the supply chain—efficiency and responsiveness—have an inherent trade-off. Given the challenges of the supply chain paradigm in today’s competitive market, and in order to meet the growing expectations of customers and break the trade-off between efficiency and responsiveness, researchers have proposed a new paradigm called the "value chain" to describe interactions among production network actors. The key to the value chain’s success in overcoming the efficiency-responsiveness trade-off lies in the addition of a new performance indicator: effectiveness. To enhance effectiveness, activities known as value chain upgrades are carried out, which aim to identify the real needs of customers and develop products based on those needs. Based on the necessity of shifting from the supply chain paradigm to the value chain paradigm, the goal of this study is to conceptualize a new research stream in the literature of production networks called the "value chain scheduling problem" .This research stream, grounded in the value chain paradigm, offers a new formulation of operational decisions in production networks, specifically focusing on scheduling decisions within these networks. The study demonstrates that transitioning from the supply chain to the value chain paradigm can break the trade-off between efficiency and responsiveness and lead to simultaneous improvement in both indicators.
استاد راهنما :
محمد تمنايي
استاد داور :
احمدرضا طالبيان , مصطفي زنديه