شماره مدرك :
20717
شماره راهنما :
17808
پديد آورنده :
هراتيان، نرگس
عنوان :

مشخصه‌يابي و منشأ‌يابي ذرات معلق (PM2.5) منطقه ويژه اقتصادي انرژي پارس با استفاده از ريخت‌شناسي و تجزيه عنصري كربن و گوگرد

مقطع تحصيلي :
كارشناسي ارشد
گرايش تحصيلي :
آلودگي محيط زيست
محل تحصيل :
اصفهان : دانشگاه صنعتي اصفهان
سال دفاع :
1404
صفحه شمار :
هشت، 95ص. : مصور، جدول، نمودار
توصيفگر ها :
آلودگي هوا , ريخت‌شناسي ذرات , كربن آلي و كربن عنصري , منابع اوليه و ثانويه
تاريخ ورود اطلاعات :
1404/09/02
كتابنامه :
كتابنامه
رشته تحصيلي :
علوم و مهندسي محيط زيست
دانشكده :
مهندسي منابع طبيعي
تاريخ ويرايش اطلاعات :
1404/09/08
كد ايرانداك :
23185599
چكيده فارسي :
ذرات PM2.5 به عنوان يكي از آلاينده‌هاي كليدي هوا، تأثيرات قابل توجهي بر سلامت عمومي و اكوسيستم در مناطق صنعتي مانند منطقه ويژه اقتصادي انرژي پارس دارند، جايي كه فعاليت‌هاي پتروشيمي، پالايشگاهي و احتراق سوخت‌هاي فسيلي غالب است. در پژوهش حاضر، منشأيابي و مشخصه‌يابي ذرات معلق با قطر آيروديناميكي كمتر از 5/2 ميكرومتر (PM2.5) در منطقه ويژه اقتصادي انرژي پارس با تمركز بر سه ايستگاه سيراف، نخل تقي و بيدخون طي دوره زماني آذر 1402 تا مهر 1403 (192 نمونه: 68 نمونه از ايستگاه بيدخون، 64 نمونه از نخل تقي و 60 نمونه از سيراف) مورد بررسي قرار گرفت. هدف از اين تحقيق، شناسايي منابع اصلي انتشار، تعيين سهم تركيبات كربني و گوگردي در ذرات معلق و تحليل ويژگي‌هاي ريخت‌شناسي ذرات با استفاده از ميكروسكوپ الكتروني روبشي مجهز به آناليز عنصري (FESEM-EDX) و آزمون‌هاي CHNS بود. ميانگين سالانه كربن آلي در ايستگاه بيدخون، نخل تقي و سيراف به ترتيب برابر با 07/10، 86/7 و 33/6 ميكروگرم بر متر مكعب و ميانگين سالانه كربن عنصري برابر با 54/10، 47/8 و 88/8 ميكروگرم بر متر مكعب بود. نسبت سالانه OC/EC در سه ايستگاه به ترتيب 14/1، 13/1 و 80/0 محاسبه شد كه نشان‌دهنده‌ي غالب بودن منابع احتراقي مستقيم سوخت‌هاي فسيلي در سيراف و تركيب منابع احتراقي و ثانويه در بيدخون و نخل تقي است. افزايش نسبت OC/EC در فصل سرد (تا حدود 7/1 در بيدخون) نشان‌دهنده‌ي تشكيل كربن آلي ثانويه از طريق واكنش‌هاي فتوشيميايي و اكسيداسيون تركيبات آلي فرار است، در حالي كه در فصل گرم، نسبت كمتر از 1 دلالت بر غلبه منابع احتراقي مستقيم دارد. نتايج حاصل از اندازه‌گيري گوگرد نشان داد ميانگين غلظت آن در ايستگاه‌هاي بيدخون، نخل تقي و سيراف به ترتيب 4/14-6/6، 2/14-6/5 و 7/12-8/8 ميكروگرم بر متر مكعب متغير بود وسهم گوگرد از جرم كل PM2.5 بين 12 تا 35 درصد بود. همچنين ميانگين نسبت S/SO4 در سه ايستگاه بين 4/0 تا 5/1 بود كه دلالت بر حضور قابل توجه گوگرد ثانويه ناشي از اكسيداسيون دي‌اكسيد گوگرد در اتمسفر دارد. بيشترين غلظت يون سولفات در ماه‌هاي گرم (به ويژه تير و مرداد‌ماه) مشاهده شد كه با افزايش رطوبت نسبي و غلظت ازن همخواني دارد و نشانگر فرآيندهاي اكسيداسيون ثانويه است. تصاوير FESEM-EDX نمونه‌هاي فيلتر كوارتزي جمع‌آوري‌شده نشان داد كه ذرات در ايستگاه بيدخون عمدتاً داراي اشكال كروي و زنجيره‌اي هستند كه با دوده وذرات احتراقي همخواني دارد، در حالي كه در سيراف، ذرات نامنظم و معدني با درصد زياد Ca، Si و Na مشاهده شد كه بيانگر تأثير ذرات خاكي وافشانه هاي دريايي است. در نخل تقي، ذرات داراي ويژگي‌هاي تركيبي از منابع صنعتي و احتراقي بودند. طيف‌هاي EDX وجود عناصر Al، S، Fe و Cl را تأييد كردندكه منشأ صنعتي و دريايي ذرات را نشان مي‌دهند. به طور كلي، نتايج اين تحقيق نشان داد كه در منطقه پارس جنوبي، منابع احتراقي ناشي از مشعل‌سوزي و فرآيندهاي صنعتي (پالايشگاه هاي گازي و واحدهاي پتروشيمي) سهم اصلي را در توليد PM2.5 دارند، در حالي كه منابع ثانويه ناشي از اكسيداسيون گازهاي SO2 و تركيبات آلي فرار نيز نقش قابل توجهي در تشكيل ذرات آلي و سولفاتي دارند. تصاوير FESEM-EDX در كنار نتايج CHNS و نسبت‌هاي OC/EC، همگي بر اين امر تاكيد دارند كه آلودگي هواي منطقه مورد مطالعه تحت تأثير تركيبي از منابع احتراقي و تركيبات ثانويه حاصل از آنها، ترافيك و منابع طبيعي (گرد و خاك و افشانه دريايي) است.
چكيده انگليسي :
Fine particulate matter (PM₂.₅) is a key air pollutant with significant impacts on public health an‎d ecosystems, particularly in industrial regions such as the Pars Special Economic Energy Zone (PSEEZ), dominated by petrochemical, refinery, an‎d fossil fuel combustion activities. In this study, the source apportionment an‎d characterization of PM₂.₅ were investigated at three monitoring stations—Siraf, Nakhl Taqi, an‎d Bidkhun—during December 2023 to September 2024. The main objectives were to identify dominant emission sources, quantify the contribution of carbonaceous an‎d sulfur-containing compounds, an‎d analyze particle morphology using Field Emission Scanning Electron Microscopy coupled with Energy Dispersive X-ray Spectroscopy (FESEM-EDX) an‎d CHNS elemental analysis. The annual mean organic carbon (OC) concentrations at Bidkhun, Nakhl Taqi, an‎d Siraf were 10.07, 7.86, an‎d 6.33 µg/m³, while elemental carbon (EC) averaged 10.54, 8.47, an‎d 8.88 µg/m³, respectively. The OC/EC ratios (1.14, 1.13, an‎d 0.80) indicated dominant fossil fuel combustion sources in Siraf an‎d mixed primary–secondary origins in Bidkhun an‎d Nakhl Taqi. Higher OC/EC ratios in the cold season (up to 1.7 in Bidkhun) reflected enhanced formation of secondary organic carbon (SOC) through photochemical oxidation of volatile organic compounds, whereas ratios below 1 in the warm season denoted the predominance of direct combustion sources. Sulfur analysis showed mean concentrations ranging from 6.6–14.4 µg/m³, contributing 12–35% of PM₂.₅ mass. The S/SO₄²⁻ ratio (0.4–1.5) suggested substantial formation of secondary sulfate from SO₂ oxidation, with peak sulfate levels during the humid summer months, consistent with higher ozone an‎d photochemical activity. FESEM-EDX images revealed spherical an‎d chain-like particles typical of soot at Bidkhun, irregular mineral-rich particles (Ca, Si, Na) at Siraf indicating crustal an‎d sea spray influence, an‎d mixed industrial–combustion sources at Nakhl Taqi. EDX spectra confirmed the presence of Al, S, Fe, an‎d Cl, supporting industrial an‎d marine contributions. CHNS results showed total carbon shares of 58%, 44%, an‎d 39% of PM₂.₅ mass at Bidkhun, Nakhl Taqi, an‎d Siraf, respectively. Secondary organic carbon was most abundant at Bidkhun, while higher EC levels at Nakhl Taqi reflected flaring an‎d refinery activities. Overall, the findings indicated that flaring an‎d industrial combustion (gas refineris an‎d petrochemical plants) were the dominant sources of PM₂.₅ in PSEEZ, with secondary aerosol formation from SO₂ an‎d volotile organic compounds oxidation which plays a substantial role. Morphological an‎d chemical evidence consistently showed the influence of industrial emission sources an‎d their relevant secondary pollutants, together with traffic an‎d natural sources (i.e. dust an‎d sea spray) on PSEEZ air pollution.
استاد راهنما :
محسن سليماني امين آبادي
استاد مشاور :
محمد نعمتي ورنوسفادراني
استاد داور :
نوراله ميرغفاري , محمد ديناري
لينک به اين مدرک :

بازگشت