پديد آورنده :
شهرياري، فرزين
عنوان :
پيش بيني پراكنش مخازن و ناقلين بيماري ليشمانيوز پوستي در استان فارس با استفاده از مدلسازي آشيان بوم شناختي
مقطع تحصيلي :
كارشناسي ارشد
گرايش تحصيلي :
زيستگاهها و تنوع زيستي
محل تحصيل :
اصفهان: دانشگاه صنعتي اصفهان، دانشكده منابع طبيعي
صفحه شمار :
سيزده، 90ص.: مصور، جدول، نقشه، نمودار
يادداشت :
ص.ع. به فارسي و انگليسي
استاد راهنما :
محمود رضا همامي، احمد علي حنفي بجد
استاد مشاور :
سعيد پورمنافي، كوروش عزيزي
توصيفگر ها :
سالك , كنام اكولوژيكي , مدل حداكثر آنتروپي , مطلوبيت زيستگاه , مخازن , ناقلين
استاد داور :
سعيد سلطاني كوپائي، علي لطفي
تاريخ ورود اطلاعات :
1396/06/11
رشته تحصيلي :
منابع طبيعي
دانشكده :
مهندسي منابع طبيعي
چكيده فارسي :
1 چكيده ليشمانيوز يك بيماري با طيف وسيع مي باشد كه به وسيله انگل از جنس ليشمانيا ايجاد مي شود ساالنه 21 ميليون نفر از مردم جهان به آن آلوده مي شوند و 053 ميليون نفر نيز در معرض آلودگي قرار دارند تماس نزديك انسان و ساير جانوران با ميزبان هاي آلوده احتمال انتقال عفونت انگلي ليشمانيا را افزايش مي دهد استان فارس يكي از بزرگترين كانون هاي ليشمانيوز جلدي در ايران مي باشد دو گونه جونده Meriones libycus و Tatera indica از خانواده Gerbillidae به عنوان مخازن اصلي بيماري ليشمانيوز پوستي در استان فارس مطرح مي باشند هدف از اين مطالعه مدلسازي توزيع مخازن و ناقلين بيماري ليشمانيوز پوستي براي شناسايي مناطق داراي ريسك انتقال اين بيماري و همچنين تعيين سهم نسبي هر يك از متغيرهاي اقليمي و ساير عوامل محيطي در انتقال و بروز و شيوع بيماري مي باشد بانك اطالعاتي شامل تمام داده هاي منتشر شده در طول دوره 0791 تا 5102 بود براي شناسايي مناسب ترين كنام هاي اكولوژكي هر گونه از مدل حداكثر آنتروپي MaxEnt استفاده شد مقدار سطح زير منحني به ترتيب 239 0 388 0 558 0 براي آزمون هاي آموزشي در T M libycus indica و Phlebotomus papatasi محاسبه گرديد فاصله تا اراضي كشاورزي و ميانگين حداكثر دما براي M libycus فاصله تا اراضي كشاورزي و شهري براي T indica و Ph Papatsi داراي بيشترين تاثير در پراكنش گونه ها بودند متغيرهاي اقليمي و ساير عوامل محيطي سهم زيادي در پيش بيني توزيع پتانسيل گونه هاي اصلي مخازن و ناقلين داشتند ليشمانيوز جلدي شايع ترين نوع ليشمانيوز در مناطق روستايي و حومه شهر استان فارس است به عنوان نقشه پيش بيني براي اين مخازن اصلي نشان داده شده است پتانسيل بااليي براي توزيع آنها در بخش هاي مركزي استان وجود دارد به طور جداگانه توزيع فضايي اين گونه ها نشان مي دهد كه M libycus عمدتا در بخش مركزي و شمال شرقي استان و T indica در بيشتر مناطق استان فعال است در اين مطالعه فاكتورهاي اقليمي و موثر بر پراكنش و هم چنين مطلوبيت زيستگاه مخازن و ناقلين مشخص گرديد اين مطالعه نشان داد كه با استفاده از مدلسازي اكولوژيك درباره بيماري هاي اندميك در ايران از جمله ليشمانيوز پوستي مي توان تصوير روشن تري از روند پيش روي در تغييرات و گسترش مكاني بيماري را در ابعاد يك سيستم بهداشتي براي سياستگذاران سالمت فراهم كرد با توجه به اين كه در مطالعات صورت پذيرفته جربيل هندي بيشترين نقش را در گستره شيوه بيماري در استان دارا است و اين جونده در اكثر مناطق استان فارس حتي در شمال آن هم مشاهده است پس مي توان تا حدودي اين مطلب را بيان نمود كه اين جونده به عنوان مخزن اصلي ليشمانيوز جلدي در استان فارس در اين مطالعه مطرح مي باشد با توجه به اينكه جربيل هندي در كليه مناطق حضور خود با گونه جرد ليبي همبوم است بنابراين احتمال وجود دو مخزن براي ناقل در محدوده پراكنش مشترك دو مخزن احتمال بروز و شيوع بيماري را باال مي برد كلمات كليدي سالك كنام اكولوژيكي مدل حداكثر آنتروپي مطلوبيت زيستگاه مخازن ناقلين
استاد راهنما :
محمود رضا همامي، احمد علي حنفي بجد
استاد مشاور :
سعيد پورمنافي، كوروش عزيزي
استاد داور :
سعيد سلطاني كوپائي، علي لطفي