توصيفگر ها :
فلوئورسنس , رنگزاي فلوئورسنت , طرح بافت حلقوي , ظاهر رنگي , انعكاس فلوئورسنت , نقطه ي خاموش شوندگي , اثر نيم بافت و نبافت
چكيده فارسي :
اين تحقيق به بررسي تأثير بافت حلقوي پودي بر ظاهر رنگي منسوجات رنگرزي شده با رنگزاي فلوئورسنت ميپردازد. ظاهر رنگي يك محصول فاكتور بسيار مهمي است كه به عوامل بسياري مانند نور محيط، پس زمينه، سايز نمونه و مهمتر از همه بافت نمونه وابسته است. با تغيير هريك از اين عوامل ظاهر رنگي نيز دچار تغيير ميشود. رنگزاي مورد استفاده در اين تحقيق رنگزاي كاتيوني فلوئورسنت ميباشد. رنگزاهاي فلوئورسنت گروههاي گوناگوني نظير كومارين، رودامين، آكريدين، زانتان و... دارند. در سال 1971 باير رنگزاي فلوئورسنت را كشف كرد و آن را فلوئورسين ناميد. اين رنگزاها بستر خاصي هستند كه ميتوانند نور با طول موجهاي مشخص از طيف الكترومغناطيس مانند فرابنفش را جذب كرده و آن را در ناحيهي مرئي با طول موج بلندتر منتشر كنند. ويژگي بارز اين رنگزاها درخشندگي زياد آنها ميباشد. به همين دليل اغلب در جاهايي كه نياز به ايمني و امكان ديد بيشتر باشد مورد استفاده قرار ميگيرند. با مرور مطالعات پيشين محققين متوجه اهميت بافت در ظاهر رنگي ميشويم. بافتهاي مختلف اغلب فرمولهاي اختلاف رنگ را تحت تأثير قرار داده و باعث اختلاف در دادههاي رنگي نسبت به نمونههاي بدون بافتار شدهاند. بافت مورد استفاده در اين تحقيق بافت حلقوي پودي ميباشد. پارچه هاي حلقوي پودي از درهم تنيدن حلقهها تشكيل ميشوند و جهت تشكيل شدن حلقهها در جهت عرض پارچه ميباشد. براي بررسي اثر بافت حلقوي پودي بر ظاهر رنگي ابتدا بافت ساده با 2 تراكم متفاوت مورد بررسي قرار داده شد. سپس براي بررسي بهتر و كاملتر تأثير بافت از تركيب حلقههاي بافت-نيمبافت و بافت- نبافت استفاده شد. سپس براي بررسي بهتر اثر نيم بافت و نبافت تعداد اين حلقهها افزايش داده شد. تأثير بافتهاي مختلف در نقطهي خاموش شوندگي، روشنايي و خلوص مورد بررسي قرارگرفت و بافتهاي مختلف با هم مورد مقايسه قرار گرفتند. در نهايت اين نتايج حاصل شد كه در بين بافتهاي مورد آزمايش بافتهايي كه نسبت به نمونههاي ديگر داراي برجستگي و فرورفتگي زيادي هستند (دبل كراس تاك و دبل كراس ميس) بر نقطه خاموش شوندگي تأثير گذاشتهاند. نقطه خاموش شوندگي در اين بافتها با كاهش مواجه شدهاست. همچنين مشاهده شد كه تفاوت بافتهاي مختلف با يكديگردر غلظتهاي پايين بيشتر از غلظتهاي بالاست و اين تفاوت بعد از نقطه خاموش شوندگي، كه رنگزا به سمت رنگزاهاي غير فلوئورسنت ميرود به چشم ميخورد زيرا رنگزاي فلوئورسنت بدليل درخشش زياد خود انرژي زيادي به سامانه بصري وارد كرده و اثر بافت را كاهش ميدهد. در كل ميتوان چنين نتيجه گرفت كه طرز قرارگيري حلقهها و ضخامت پارچه در ظاهر رنگي منسوجات تأثيرگذار بوده و هنگامي كه سطح پارچه داراي ناهمواري باشد بر نور تابيده شده اثر گذاشته بازتابي متفاوت رخ ميدهد و بدين صورت ظاهر رنگي دچار تغيير ميشود.
چكيده انگليسي :
This study investigates the effect of weft knitting weave on the color appearance of fluorescent dyed textiles. The color appearance of a product is a very important factor that depends on many other factors such as lightness, background, sample size and most importantly the texture of the sample. By changing any of these factors, the color appearance also changes. The dye used in this study is fluorescent cationic dye. Fluorescent dyes have different groups such as coumarin, rhodamine, acridine, xanthan, etc. In 1971, Bayer discovered the fluorescent dye and named it fluorescein. These dyes are a special substrate that can absorb light at specific wavelengths of the electromagnetic spectrum, such as ultraviolet light, and emit it in the visible region at longer wavelengths. The distinctive feature of these dyes is their high brightness. For this reason, they are often used in places that require greater safety and visibility. With Reviewing previous studies, we realize the importance of texture in color appearance. Different textures often affect color-difference formulas, causing discrepancies in color data compared to non-woven samples. The weave used in this study is weft knitting. Weft knitted fabrics are made of interlocking loops and to form of loops in the width of the fabric. To investigate the effect of weft knitting weave on color appearance, first plain weave with 2 different densities was examined. Then, to better investigate the effect of texture, a combination of cross tuck and cross miss loops was used. Then, to better investigate the effect of tucks and misses, the number of these loops was increased and we investigate double cross tuck and double cross miss. The effect of different textures at the quenching point, lightness and Chroma was investigated and different weaves were compared. Finally, results showed that Among the tested fabrics the weave that have more protrusions and depressions than other samples (double cross-tuck and double cross-miss) affected the quenching point and reduced it. Additionally, it was observed that the difference between different textures at low concentrations is greater than at high concentrations, this difference occurs after the quenching point, when the dye shifts to non-fluorescent dyes, because the fluorescent dye, due to its high brightness, injects a lot of energy into the visual system and reduces the effect of the texture. In general, it can be concluded that the placement of the loops and the thickness of the fabric affect the color appearance of the textiles and when the surface of the fabric is uneven, the reflected light is reflected differently and thus the color appearance is changed.