توصيفگر ها :
نشاسته , اوره معمولي , اوره آهسته رهش , تفاله چغندر قند , ملاس
چكيده فارسي :
هدف از اين پژوهش، تعيين اثر متقابل سطح و نوع منبع كربوهيدراتي و اوره بر مصرف خوراك، تخمير شكمبه و عملكرد گاوهاي شيري بود. در پيش آزمايش اوليه، توليد گاز براي اوره آهسته رهش نسبت به اوره معمولي در ساعت هاي 5/0، 1، 2، 6 و 24 پس از انكوباسيون زيادتر بود كه نشان داد اين نوع اوره با سرعت كمتري نسبت به اوره معمولي آزاد ميشود. در آزمايش حيواني نخست، 40 رأس گاو شيري (24 راس چند بار زايش با روز شيردهي = 14 ± 83، توليد شير = 5/4 ± 47 كيلوگرم در روز و 16 رأس گاو يكبار زايش با روز شيردهي = 12 ± 83؛ توليد شير = 5/2 ± 5/37 كيلوگرم در روز) به 4 تيمار در قالب طرح بلوك تصادفي با آزمايش فاكتوريل 2 × 2 شامل 2 سطح نشاسته (32 در مقابل 26 درصد) و دو منبع اوره (معمولي در مقابل با آهسته رهش؛ گرم در روز؟) اختصاص داده شدند. دوره آزمايشي 52 روز (10 روز براي دوره كواريت، 21 روز براي سازگاري و 21 روز براي نمونه برداري) بود. ماده خشك مصرفي زيادتر و درصد پروپيونات، نيتروژن اوره¬اي شير (تمايل) و نيتروژن آمونياكي شكمبه (گرايش) كمتر در جيره¬هاي با نشاسته زياد نسبت به نشاسته كم هنگام مصرف اوره معمولي مشاهده شد (اثر متقابل معني¬داري). همچنين، درصد بوتيرات در تيمارهايي با سطح نشاسته زياد نسبت به نشاسته كم هنگام مصرف اوره آهسته رهش كمتر بود. گاوهاي تغذيه شده با اوره معمولي نسبت به اوره آهسته رهش تمايل به توليد چربي و پروتئين شير، درصد چربي و توليد شير تصحيح شده و غلظت نيتروژن اوره خون 2 و4 ساعت پس از تغذيه بالاتري داشتند. غلظت كل اسيدهاي چرب فرار، گوارش پذيري ظاهري نشاسته و درصد پروتئين شير در گاوهاي تغذيه شده با نشاسته زياد بيشتر از گاوهاي تغذيه شده با نشاسته كم بود. درآزمايش دوم، به بررسي اثر منابع كربوهيدراتي مختلف (جايگزيني بخشي از نشاسته جيره با پكتين و قند) هنگام مصرف سطح اوره معمولي بالا (گرم در روز؟؟) پرداخته شد. در اين آزمايش از 12 رأس گاو هلشتاين يكبار زايش (روز شيردهي 03/15 ± 0/81 روز و ميانگين توليد شير روزانه 47/3 ± 2/43 كيلوگرم) در قالب طرح پايه مربع لاتين 3×3 تكرار شونده با 4 مربع، 3 تيمار و 3 دوره (هر دوره 28 روز شامل 21 روز جهت عادت دهي و 7 روز جهت نمونه¬گيري و جمع آوري دادهها) استفاده شد. تيمارهاي آزمايشي شامل 1) جيره حاوي 32 درصد نشاسته (شاهد)، 2) جيره با 26 درصد نشاسته حاوي تفاله چغندر قند (تفاله چغندر قند) و 3) جيره با 26 درصد نشاسته حاوي ملاس (ملاس) بود. مصرف خوراك در تيمار شاهد نسبت به دو تيمار ديگر كمتر بود. توليد شير و درصد پروتئين در تيمار تفاله چغندر قند نسبت به دو تيمار ديگر كم تر بود. درصد لاكتوز و كل مواد جامد بدون چربي در تيمار با نشاسته زياد نسبت به تيمارهايي با نشاسته كم، زيادتر بود. در تيمار با نشاسته زياد، درصد استات شكمبه گرايش به كاهش، درصد بوتيرات كاهش و درصد پروپيونات و ايزووالرات افزايش داشت. علاوه بر اين، گوارش پذيري ماده خشك، ماده آلي، پروتئين، الياف شوينده اسيدي در تيمار با نشاسته زياد، نسبت به دو تيمار ديگر زيادتر بود. همچنين گوارش پذيري الياف شوينده خنثي در تيمار شاهد نسبت به تيمار تفاله چغندر قند زيادتر بود. زمان نشخوار در تيمار شاهد نسبت به تيمار تفاله چغندر قند و ملاس كاهش يافت. به طور كلي، استفاده از محصول اوره آهسته رهش مورد استفاده تنها سطح اوره خون را در مقايسه با اوره معمولي كاهش داد. همچنين استفاده از منابع قندي (ملاس) بجاي نشاسته ميتواند منجر به حفظ عملكرد گاوهاي شيري شود.
چكيده انگليسي :
Two experiments were conducted to investigate the effects of high and moderate starch diets containing slow-release urea (SU) or conventional urea (CU) (in experiment 1), and also effects of different sources of carbohydrates in urea-based rations (in experiment 2) on intake, feeding and chewing behavior, and milk production of Holstein cows. In experiment 1, 40 Holstein dairy cows were randomly assigned to 1 of 4 treatments in a 2 × 2 factorial arrangement of treatments with 2 dietary starch concentrations [moderate starch (MS; 26 %) vs. high starch (HS; 32 %)] and two sources of urea (SU vs. CU). There were interactions between urea source and starch level for dry matter intake (DMI), propionate proportion, milk urea nitrogen (MUN) and rumen NH3-N concentrations; the DMI was higher and propionate proportion, MUN and rumen NH3-N were lower with high than moderate starch level in CU diet, but it was not different between the two starch levels in SU diet. Cows fed CU had greater milk fat and protein yield and milk fat content and tended to have a greater 3.5 % fat corrected milk yield than cows fed SU. The total volatile fatty acids concentrations and milk protein content were greater in HS-fed cows than in MS-fed cows. Blood urea nitrogen concentration was higher at 2 and 4 h after feeding in CU-fed cows than in SU-fed cows. Apparent digestibility of starch was greater in HS-fed cows than in MS-fed cows and in CU-supplemented cows than in those who received SU. Overall, no advantages are observed with the addition of SU when compared with CU on high-production dairy cow performance. Moreover, the results suggest that the performance of high-producing dairy cows can be maintained when wheat and rice bran are used instead of corn grains at 15% of DM. In the experiment 2, the high starch treatment (32%) was used as treatment 1 and starch replaced with pectin in treatment 2 (beet pulp, 26% starch) and with pectin + sugar in treatment 3 (molasses, 26% starch). Dry matter intake in the control treatment (32% starch) was lower than the other treatments (26% starch). Milk production and protein content in the molasses treatment were lower than the other treatments. The lactose and SNF content were higher in the control treatment than other treatments. With the increase in starch level, rumen acetate percentage tended to decrease, butyrate percentage decreased, and propionate and isovalerate percentage increased. In the control treatment, the digestibility of dry matter, organic matter, protein, and ADF were higher than the other treatments. In general, the results of this study showed that the use of molasses can maintain the milk production when starch levels are reduced.
Keywords: dairy cow performance, urea source, starch concentration, molasses, beet pulp