شماره مدرك :
19032
شماره راهنما :
16513
پديد آورنده :
رضائي اصل اصفهاني، پريماه
عنوان :

پاسخ پتاسيم زيست توده ميكروبي خاك به افزودن بقاياي گياهي زئوليت

مقطع تحصيلي :
كارشناسي ارشد
گرايش تحصيلي :
بيولوژي و بيوتكولوژي
محل تحصيل :
اصفهان : دانشگاه صنعتي اصفهان
سال دفاع :
1402
صفحه شمار :
يازده، 61ص، جدول، نمودار
توصيفگر ها :
پتاسيم محلول , پتاسيم تبادلي , پتاسيم غيرقابل تبادل , پتاسيم زيست توده ميكروبي , زئوليت , بقاياي يونجه
تاريخ ورود اطلاعات :
1402/08/27
كتابنامه :
كتابنامه
رشته تحصيلي :
علوم و مهندسي خاك
دانشكده :
مهندسي كشاورزي
تاريخ ويرايش اطلاعات :
1402/08/27
كد ايرانداك :
2983022
چكيده فارسي :
پتاسيم يكي از عناصر پر نياز گياهان است كه پس از نيتروژن بيشترين مقدار جذب را به خود اختصاص داده است. از اين رو پژوهش هاي گسترده اي در خصوص امكان جذب و سرعت تبادل پتاسيم بين اشكال مختلف شيميايي آن صورت گرفته است. معهذا اطلاع چنداني از ذخيره پتاسيم در زيست¬¬توده ميكروبي خاك وجود ندارد. تا سال 2010 امكان اندازه¬گيري پتاسيم زيست¬توده ميكروبي وجود نداشت، از آن پس پژوهش هاي معدودي ذخاير زيستي پتاسيم خاك را در مقايسه با ذخاير شيميايي اندازه¬گيري كردند. از سوي ديگر استفاده از بقاياي گياهي در مديريت پايدار اكوسيستم¬هاي كشاورزي مورد تاكيد قرار گرفته و همچنين اثر افزودن زئوليت نيز در دهه اخير مورد توجه بوده است. هدف از اين پژوهش بررسي اثر متقابل افزودن بقاياي گياهي يونجه و زئوليت بر اشكال مختلف پتاسيم خاك شامل پتاسيم محلول، تبادلي، غيرقابل تبادل و پتاسيم زيست¬توده ميكروبي است. بدين منظور دو نمونه خاك از جوزدان (استان اصفهان) و ليلاكوه (استان گيلان) برداشت گرديد و پس از انجام آزمايش هاي مقدماتي، خاك ها به صورت فاكتوريل با چهار سطح 0، 5/0، 1 و 2 درصد زئوليت و 2 سطح بقاياي گياهي يونجه شامل 0 و 10 گرم كربن بر كيلوگرم خاك، در سه تكرار تيمار شدند. سپس نمونه¬هاي تيمار شده به مدت 3 ماه در رطوبت 55 درصد ظرفيت نگهداشت رطوبت خاك و دماي 25 درجه سلسيوس نگهداري شده و در پايان مدت انكوباسيون، پتاسيم محلول، تبادلي، غيرقابل تبادل، پتاسيم كل و همچنين پتاسيم زيست¬توده ميكروبي اندازه¬گيري شد. مقدار پتاسيم ورودي از طريق بقاياي گياهي يونجه و زئوليت نيز برآورد گرديد. نتايج نشان داد اثر تيمارها بر پتاسيم محلول، در هر دو خاك جوزدان و ليلاكوه معني¬دار است؛ به گونه اي كه افزايش سطوح زئوليت به طور معني دار (01/0 > P) از مقدار پتاسيم محلول مي¬كاهد و افزودن بقاياي گياهي يونجه به طور معني¬دار (01/0 > P) بر ذخيره محلول پتاسيم خاك¬ها مي¬افزايد. پتاسيم تبادلي هر دو خاك با افزايش سطح زئوليت و نيز افزودن بقاياي گياهي يونجه به طور معني¬دار افزايش يافتند. به طوري كه افزايش پتاسيم تبادلي در اثر افزايش سطوح زئوليت در هر دو وضعيت بقاياي گياهي به طور مشابه رويت گرديد. پتاسيم غيرقابل تبادل در خاك جوزدان با افزايش سطوح زئوليت و افزودن بقاياي گياهي يونجه افزايش يافت. در خاك ليلاكوه نيز افزايش سطوح زئوليت منجر به افزايش پتاسيم غيرقابل تبادل گرديد. نتايج بررسي پتاسيم زيست¬توده ميكروبي نشان مي¬دهد كه با افزودن بقاياي گياهي يونجه به هر دو خاك افزايش معني¬داري در اين ذخيره رخ داده است. افزايش سطوح زئوليت در خاك ليلاكوه منجر به افزايش معني¬دار پتاسيم زيست¬توده ميكروبي گرديد ليكن در خاك جوزدان اين افزايش تنها در سطح 5/0 رويت شد و ساير تيمارها اختلاف معني¬داري نشان ندادند. پتاسيم كل در هر دو خاك به طور معني¬داري تحت تاثير افزايش زئوليت و بقاياي گياهي يونجه قرار گرفت. به طوري كه هر دو تيمار منجر به افزايش پتاسيم كل خاك شدند. بررسي همبستگي بين اشكال مختلف پتاسيم در خاك جوزدان نشانگر آن است كه پتاسيم زيست¬توده ميكروبي بيشترين ضريب همبستگي را با پتاسيم محلول نشان مي¬دهد، حال آن¬كه در خاك ليلاكوه پتاسيم زيست¬توده ميكروبي بيشترين همبستگي را با پتاسيم تبادلي نشان داد. به طور كلي چنين استنباط مي¬شود كه حضور بقاياي گياهي يونجه به دليل ايجاد ورودي بزرگ پتاسيم تمامي اشكال پتاسيم را در هرنوع خاك افزود. حال آن¬كه افزودن زئوليت از ذخاير محلول پتاسيم كاست و بر ذخاير تبادلي و زيست¬توده ميكروبي خاك افزود. در خاك هاي جوزدان و ليلاكوه تيمار شده با زئوليت و بقاياي گياهي يونجه، پتاسيم زيست¬توده ميكروبي به ترتيب با پتاسيم محلول و تبادلي همبستگي نشان داد.
چكيده انگليسي :
Potassium is a macronutrient with the greatest plant uptake after nitrogen. Comprehensive studies have been performed on its uptake and its dynamic among different chemical forms in soil. However, the size and responses of microbial biomass potassium (MBK) to different management practices are not well understood. Since 2010 which the protocol of MBK was published, very little studies have investigated the MBK pool size compared to the soil chemical pools. Plant residue application is a very common management practice in the sustainable management of the agroecosystems, while the beneficial effects of the zeolite application has been frequently reported. The objective of the current study is to identify the effects of zeolite and alfalfa residue application on the total soluble, exchangeable, non-exchangeable and MBK. For this purpose, two contrasting soil were collected from Juzdan (Isfahan Provine) and Leilakooh (Gilan Province). Following soil characterization, the soils were factorially treated with 0, 0.5, 1.0 and 2.0 (%) of zeolite and 0 and 10 g C kg-1 alfalfa residue, with three replications. The samples were incubated for 3 months at 25° C and 55 % of water holding capacity. At the end of incubation, Total K, soluble K, exchangeable K, non-exchangeable K and MBK were determined. The potassium input through zeolite and alfalfa residue application were also determined. Results indicated that increasing the levels of zeolite application decreased the soluble K in both soils while in the both soils, soluble K was increased by the application of alfalfa residues. Exchangeable K showed positive response to both increasing zeolite levels and alfalfa residue application, in both soils. In the Juzdan soil, the non-exchangeable K was increased with increasing the zeolite level and alfalfa residue application whereas, in the Leilakooh, zeolite application increased the non-exchangeable K content. Results also revealed that the MBK pool is responding to both zeolite and alfalfa residue applications. Application of alfalfa residue caused an increase in the MBK pool in both soils while increasing zeolite levels resulted in an increase in the MBK pool of Leilakooh. In the Juzdan soil, the increase was only observed in the 0.5 %. It was also observed that in the control soil which have not been treated with alfalfa residue, application of zeolite could not change the MBK pool. In Juzdan soil, MBK were significantly correlated with the soluble K pool while in the Leilakooh the greatest correlation coefficient was observed between MBK and exchangeable pool. Overall, it is concluded that alfalfa application has increased all chemical and microbiological K pools. Zeolite application decreased the soluble forms and increased the exchangeable, non-exchangeable and total K in the soils. The greatest correlation coefficients was observed between MBK and soluble K in the Juzdan soil, whereas, exchangeable K was the most associated pool to the MBK in the Leilakooh soil.
استاد راهنما :
فرشيد نوربخش
استاد مشاور :
حسين شريعتمداري
استاد داور :
بنفشه خليلي , مريم فنائي
لينک به اين مدرک :

بازگشت