شماره مدرك :
19214
شماره راهنما :
2165 دكتري
پديد آورنده :
جعفرپور بروجني، مينا
عنوان :

اثر متقابل بين فرآوري ذرت و نوع پروتئين بر عملكرد گوساله¬هاي شيرخوار

مقطع تحصيلي :
دكتري
گرايش تحصيلي :
تغذيه دام
محل تحصيل :
اصفهان : دانشگاه صنعتي اصفهان
سال دفاع :
1402
صفحه شمار :
يازده، 82ص. : جدول، نمودار
توصيفگر ها :
فرآوري ذرت , منبع پروتئين , گوساله شيرخوار
تاريخ ورود اطلاعات :
1402/11/23
كتابنامه :
كتابنامه
رشته تحصيلي :
علوم دامي
دانشكده :
مهندسي كشاورزي
تاريخ ويرايش اطلاعات :
1402/11/24
كد ايرانداك :
23012770
چكيده فارسي :
مطالعه حاضر با هدف بررسي اثر متقابل بين فرآوري ذرت و نوع پروتئين بر شاخصه هاي عملكردي، متابوليت هاي خوني و توسعه دستگاه گوارش گوساله¬هاي شيرخوار طي 2 آزمايش مجزا انجام شد؛ در آزمايش اول 72 گوساله هلشتاين (36 نر و 36 ماده) تازه متولد شده به طور تصادفي به يكي از 6 جيره آزمايشي شامل 1. ذرت بلغور + %100 كنجاله كلزا 2. ذرت بلغور + %50 كنجاله سويا + %50 كنجاله كلزا، 3. ذرت بلغور + %100 كنجاله سويا، 4. ذرت فليك با بخار + %100 كنجاله كلزا، 5. ذرت فليك با بخار + %50 كنجاله سويا + % 50 كنجاله كلزا، 6. ذرت فليك با بخار + %100 كنجاله سويا در خوراك آغازين اختصاص يافتند. از شيرگيري در 56 روزگي انجام شد و آزمايش در روز 70 خاتمه يافت. داده ها در يك طرح فاكتوريل 3×2 با استفاده از رويه MIXED (نرم افزار آماري SAS) آناليز گرديد. نتايج آزمايش اول اثر متقابل معني¬دار بين فرآوري ذرت و نوع پروتئين براي مصرف خوراك و كل ماده خشك مصرفي در دوره پس از شيرگيري و كل دوره را نشان داد (05/0 P≤). در دوره پس از شيرگيري %100 كنجاله كلزا و در كل دوره %100كنجاله سويا بيشترين تأثير را در مصرف خوراك و كل ماده خشك مصرفي داشتند (06/0 P=). اثر متقابل بين فرآوري ذرت و نوع پروتئين براي افزايش وزن روزانه و بازده خوراك در دوره قبل از شيرگيري و كل دوره معني دار بود (05/0 P≤)، اما در دوره پس ازشيرگيري براي افزايش وزن روزانه، تمايل به معني¬داري داشت (07/0 P=). بيشترين افزايش وزن روزانه و وزن بدن مربوط به تيمار %100كنجاله سويا (قبل از شيرگيري و كل دوره ) و %100كنجاله كلزا (پس از شيرگيري) بود. هيچ¬گونه اثر متقابلي بين فرآوري ذرت و نوع پروتئين در ارتباط با pH شكمبه و غلظت اسيدهاي چرب فرار مشاهده نشد. در اين آزمايش، بيشترين غلظت ايزوبوتيرات، بوتيرات و ايزووالرات (45 روزگي) مربوط به گوساله¬هاي مصرف كننده %100 كنجاله سويا و غلظت ايزوبوتيرات، والرات و ايزووالرات (65روزگي) مربوط به گوساله¬هاي مصرف كننده ذرت بلغور بود (05/0 P≤). بيشترين غلظت گلوكز، BUN و BHBA (45 روزگي) مربوط به تيمار %100 سويا بود (01/0 P<). بيشترين غلظت BHBA در 45 روزگي مربوط به گوساله¬هاي مصرف كننده ذرت فليك با بخار+%100 كنجاله سويا بوده است. در 65 روزگي، گوساله¬هاي مصرف كننده ذرت بلغور و پروتئين 100% كلزا داراي بيشترين غلظت BHBA بودند. نتايج آزمايش اول نشان داد كه بين فرآوري ذرت و نوع پروتئين براي تيمارهاي آزمايشي اثر متقابل وجود دارد، به طوريكه براي ذرت با فرآوري بلغور منبع پروتئين مناسب كنجاله كلزا و براي ذرت با فرآوري فليك با بخار منبع پروتئين مناسب كنجاله سويا است. با توجه به نتايج آزمايش اول، آزمايش دوم با 48 راس گوساله هلشتاين تازه متولد شده كه به طور تصادفي به يكي از 4 تيمار آزمايشي شامل: 1. ذرت بلغور + 6% اكسترود سويا، 2. ذرت بلغور + 12% اكسترود سويا، 3. ذرت فليك با بخار + 6% اكسترود سويا، 4. ذرت فليك با بخار + 12% اكسترود سويا در يك آرايش فاكتوريل 2 × 2 با استفاده از رويه MIXED (نرم افزار آماري SAS) آناليز گرديد. نتايج اين آزمايش نشان داد هيچگونه اثرمتقابل بين فرآوري ذرت و سطح فول¬فت وجود نداشت اما در دوره پس از شيرگيري، بيشترين مصرف خوراك مربوط به فرآوري ذرت بلغور بوده است (07/0 P=). بيشترين افزايش وزن روزانه و وزن بدن مربوط به تيمارهاي ذرت بلغور+%12 اكسترود سويا و ذرت فليك با بخار +%6 اكسترود سويا بود(05/0 P≤). در اين آزمايش، بيشترين ميزان pH شكمبه مربوط به ذرت بلغور در دوره قبل از شيرگيري و بعد از شيرگيري بود (01/0 P≤). كاهش سطح اكسترود سويا از %12 به %6 باعث افزايش ميزان pH شكمبه در دوره قبل از شيرگيري شد (01/0 P<). بيشترين غلظت ايزووالرات در تيمار ذرت بلغور و %6 فول¬فت و ذرت فليك با بخار و %12 فول¬فت در 65 روزگي مشاهده شد. نتايج اين مطالعه نشان مي¬دهد كه بيشترين غلظت گلوكز و BHBA در دوره قبل از شيرگيري، مربوط به گوساله¬هاي مصرف كننده ذرت فليك با بخار بوده است. در دوره پس از شيرگيري، يك اثر متقابل معني¬دار بين فرآوري ذرت و نوع پروتئين در غلظت BUN مشاهده شده است به طوريكه كمترين غلظت مربوط به تيمار ذرت فليك با بخار+ %6 فول¬فت و ذرت بلغور+ %12 فول¬فت بود كه مي¬تواند يك شاخص استفاده از نيتروژن در شكمبه و روده باشد (01/0 P=). نتايج آزمايش دوم نشان داد كه بين فرآوري ذرت و نوع پروتئين (سطح فول-فت) براي تيمارهاي آزمايشي اثر متقابل وجود دارد، به طوريكه براي ذرت با فرآوري بلغور، سطح فول¬فت %12 و براي ذرت با فرآوري فليك با بخار، سطح فول¬فت %6 مناسب است. كلمات كليدي: فرآوري ذرت، منبع پروتئين، گوساله شيرخوار
چكيده انگليسي :
This study was conducted in two experiments investigating the effects of the interaction between corn grain processing and protein source on feed intake, growth performance, rumen fermentation, and blood metabolites of dairy calves. In the first experiment, Seventy-two 3-day-old calves were randomly assigned [36 male and 36 female per treatment to a 2 × 3 factorial arrangement] to one of six feed treatments: 1) coarse ground corn grain + 100% canola meal (CG-CAN), 2) coarse ground corn grain + 50% canola meal + 50% soybean meal (CG-CASY), 3) coarse ground corn grain + 100% soybean meal (CG-SOY), 4) steam-flaked corn grain + 100% canola meal (SF-CAN), 5) steam-flaked corn grain + 50% canola meal + 50% soybean meal (SF-CASY), and 6) steam-flaked corn grain + 100% soybean meal (SF-SOY). An interaction was found between the corn grain processing method and protein source for starter feed intake, total dry matter intake (TDMI), body weight (BW), average daily gain (ADG), and feed efficiency (FE). The greatest feed intake and DMI were observed in the CG-CAN (post-weaning) and SF-SOY (total period) treatments, but in the pre-weaning period, feed intake was greater when calves received CG-CAN than in the other treatments. BW, ADG, and FE were higher in calves receiving SF-SOY and CG-CAN than in the other treatments. Body length, withers height, heart girth, hip width, and hip height were not affected by the corn grain processing method and interaction. No interaction between the corn grain processing method and protein source was observed for blood glucose, TG, BUN, pH, and rumen fermentation profile. For BHB concentration, a 2-way interaction was observed between corn grain processing method and time, indicating that BHB concentration was positively affected in coarsely ground corn compared to steam-flaked corn during pre- and post-weaning periods. Results indicate that rumen pH, acetate and propionate molar proportions, and total VFA concentration did not differ between treatments. Overall, the study suggests that a combination of SF corn and soybean protein may be optimal for maximizing calf performance. This underscores the importance of considering the interaction between corn grain processing method and protein source in calf nutrition. The second experiment was performed with forty-eight 3-day-old Holstein calves (24 females and 24 males) with starting BW of 40 ± 0.5 kg were randomly assigned [24 males and 24 females per treatment in a 2 × 2 factorial arrangement] to 1 of 4 treatments: 1) CRC-LR, (cracked corn + canola meal + 6% extrude), 2) CRC- HR, (cracked corn + canola meal + 12% extrude), 3) SFC-LR (steam flaked corn + canola meal + 6% extrude) and 4) SFC-HR (steam flaked corn+ + canola meal + 12% extrude). All starters had the same energy, protein and other nutrient composition, but differed in their physical form of corn and rumen undegradable protein levels. BW and ADG were higher in calves fed on CRC-HR and SFC-LR treatments that showing the interaction between corn processing method and RUP level in pre- and post-weaning. Feed efficiency was improved in pre-weaning in calves fed on CRC-HR and SFC-LR diet. The CRC-HR and SFC-LR diets improved Body length, Wither height, Heart girth and Hip height. Ruminal pH was greater when calves received CRC treatment in comparison with SFC treatment in the pre-weaning and post-weaning period. The higher ruminal valerate concentration was founded in calves fed SFC in pre- and post-weaning whereas, calves fed CRC-LR and SFC-HR diet, increased ruminal isovalerate concentration. glucose, TG, BUN and BHBA concentration did not influence with RUP level, but, BUN concentration was greater when calves fed CRC-LR treatment. Results indicate that CRC-HR and SFC-LR treatments improves performance dairy calves, rather than other two treatments.
استاد راهنما :
مسعود عليخاني , احمد رياسي
استاد مشاور :
محمد خوروش , حسين اميدي ميرزايي
استاد داور :
غلامرضا قرباني خراجي , محسن ساري , آرش آذرفر
لينک به اين مدرک :

بازگشت