توصيفگر ها :
پيوستگي عملكردي , پيوستگي ساختاري , دادههاي تلهمتري , گور آسيايي , مدلسازي پراكنش گونه , معرفي مجدد
چكيده فارسي :
تنوع زيستي جهان به علت تخريب و تكه¬تكه شدن زيستگاه، حضور گونه¬هاي بيگانه، آلودگي، بهره¬برداري بيش از حد و تغيير در مديريت زمين، توسعه زيرساخت¬ها و رشد جمعيت انساني رو به نابودي است. علاوه بر فعاليت¬هاي انساني، تغييرات اقليمي نيز بهواسطه تغيير در شرايط زيستگاهي مطلوب گونهها به طور مضاعف آسيبپذيري آنها را افزايش ميدهد. واكنش به تغييرات اقليمي و كاربري اراضي ميتواند در سطح زير جمعيت رخ دهد. اين تغييرات منجر به سازگاري يا تغيير الگوهاي حركتي در ميان افراد زيرجمعيت ميشود؛ بنابراين، نياز به مدلسازي پاسخهاي بالقوه در ميان زير جمعيتها به طور فزايندهاي ضروري است. بااينحال باتوجهبه كمبود اطلاعات كمي و ژنتيكي در سطح زير جمعيت، مدلهاي پيش بينيكننده پراكنش گونه به طور معمول در سطح جمعيت انجام ميشود. امروزه تغييرات اقليمي و كاربري اراضي يكي از بزرگترين چالشهايي است كه تنوع زيستي را، از طريق جابهجايي يا انقباض زيستگاه مناسب گونهها، با خطر انقراض مواجه كرده است. گور وحشي آسيايي (Equus hemionus) كه در بخش بزرگي از آسيا گسترش يافته است، به دليل كاهش شديد جمعيت و انزواي زيرجمعيتها در خطر انقراض قرار دارد. براين اساس در اين رساله مطلوبيت و پيوستگي زيستگاه گور آسيايي در دو سطح جمعيت جهاني و زيرجمعيت تحت اثر تركيبي سناريوهاي مختلف اقليمي و كاربري اراضي در سه بازه زماني گذشته، حال و آينده ارزيابي شدهاند. همچنين با توجه به اهميت سطح زير جمعيت در تصميمات مديريتي و اقدامات حفاظتي، بررسي زير جمعيت گور ايراني در سطح ملي به منظور معرفي سايتهاي معرفي مجدد پرداخته شد. عملكرد سه رويكرد مدلسازي ارتباط ساختاري (مسير حداقل هزينه فاكتوريل، كريدور سيماي سرزمين و نظريهمدار الكتريكي) را در مقايسه با دادههاي تلهمتري گور ايراني بهمنظور پيشبيني مسيرهاي جابهجايي در جنوب ايران ارزيابي شده است. نتايج نشان ميدهد كه پيشبينيمطلوبيت زيستگاه براي آينده (تا سال 2070 و بر اساس سناريو بدبينانه) يكروند كاهشي در وسعت زيستگاه و تعداد لكههاي پيشبينيشده مطلوب را براي تمام زير جمعيتهاي گور آسيايي (كاهش زيستگاه در سال 2070 تحت سناريو بدبينانه به ترتيب براي زير جمعيت گور مغولي، گور ايراني، گور سوري، گور هندي و كيانگ پيشبيني شده است) دارد. با توجه به نتايج حاصل از اين مطالعه، توجه به زير جمعيتهاي در معرض خطر شامل گور مغولي و هندي ضروري به نظر ميرسد. همچنين لازم است به منظور حفاظت از زيرجمعيتهاي گورآسيايي به زيستگاههاي فرامرزي توجه نمود كه اين مهم در حال حاضر توسط موانع سياسي مختل شده است. مرزهاي سياسي در پاكستان-هندوستان، ايران-تركمنستان و افغانستان شرايط مطلوب را براي زيرجمعيتهاي هندي و ايراني با محدوديت روبرو كرده است. نتايج حاصل از مدلسازي در سطح ملي نشان داد كه باتوجهبه تغييرات اقليمي و كاربري اراضي، زيستگاه مطلوب گور ايراني تا سال 2080، 7/55٪ كاهش مي¬يابد كه منجر به كاهش 3/81 درصدي گستره زيستگاههاي بالقوه در مناطق حفاظت شده خواهد شد. با اين حال منطقه حفاظتشده بهرام گور يكي از مناطق پايدار در مواجه با تغييرات اقليمي و كاربري اراضي است. بيشترين مطلوبيت در اين منطقه در داخل پارك ملي قطرويه پيشبيني شد كه دليل آن به مقاومت زياد سيماي سرزمين در خارج از پارك ملي قطرويه به دليل چراي دام و در نتيجه كاهش امنيت نسبت داده شد. علاوه بر اين در ايران اولين اقدام حفاظتي به منظور حمايت از گور ايراني انتخاب سايتهاي معرفي مجدد پايدار ميباشد. پارك ملي كوير، منطقه حفاظت شده كوير، منطقه شكار ممنوع آريز و كوه بزرگي، پناهگاه حياتوحش دره انجير و بروئيه و شكار ممنوع گودغول از جمله زيستگاههاي مناسب جهت معرفي مجدد گور ايراني شناسايي شدهاند. همچنين باتوجه به نقش كليدي مناطق حفاظت شده در حمايت از گور ايراني، نتايج اين مطالعه ميتواند در ايجاد يك شبكه حفاظتي كارآ باتوجهبه تغييرات اقليمي و كاربري اراضي و معرفي مجدد گونه موردتوجه مديران قرار گيرد.
چكيده انگليسي :
The world's biodiversity faces numerous threats including habitat destruction and fragmentation, invasive species, pollution, overexploitation, changes in land management, infrastructure development, and population growth. In addition to human activities, climate change further exacerbates species vulnerability by altering preferred habitat conditions. Responses to climate and land use changes often occur at the sub-population level, influencing adaptation and movement patterns among these sub-populations. However, due to limited quantitative and genetic data at this level, species distribution models typically operate at the population level. Today, climate and land use changes pose significant challenges, displacing or shrinking suitable habitats for species like the Asiatic wild ass (Equus hemionus), once widely distributed across Asia but now facing severe decline and sub-population isolation. This thesis evaluates habitat suitability and connectivity for the Asiatic wild ass at both global and sub-population levels under various climate and land use scenarios across three time periods: past, present, and future. The study also focuses on the Persian wild ass sub-population at a national level to identify reintroduction sites, underscoring the importance of sub-population management decisions and protection measures. The effectiveness of three structural connectivity modeling approaches—Factorial Least Cost Path, landscape corridor, and circuit theory—was assessed using telemetry data for predicting migration routes in southern Iran. The result showed that future habitat suitability predictions (up to 2070 under a pessimistic scenario) indicate a decreasing trend in habitat extent and number of suitable patches for all Asiatic wild ass sub-populations (Mongolian, Persian, Syrian, and Kiang). The study underscores the need to prioritize at-risk sub-populations such as Mongolian and Indian wild asses, and emphasizes transboundary conservation efforts hindered by political barriers (Pakistan-India, Iran-Turkmenistan, Afghanistan). Modeling results at the national level project a 55.7% reduction in suitable habitat for the Persian wild ass by 2080, with an 81.3% decline in potential habitat range within protected areas. Bahram-e-Goor Protected Area is highlighted as stable against climate and land use changes, with Qatruiyeh National Park showing the highest number of primary suitable patches due to landscape resistance outside the park, impacted by livestock grazing. In Iran, selecting sustainable reintroduction sites is identified as the initial conservation step for Persian wild ass protection. Kavir National Park, Kavir Protected Area, Ariz and Kouh-e-Bozorgi no hunting area, Dere Anjir and Bruieh Wildlife refuges, and Gud-e-ghol no hunting area are identified as suitable sites. Given the pivotal role of protected areas in supporting Persian wild ass populations, this study advocates for establishing an effective conservation network that considers climate and land use changes, thereby bringing attention to species reintroduction among managers.